مهدویت در تفسیر عیاشی

نویسنده

استادیار پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

چکیده

«تفسیر عیاشی»، نوشته‌ محمد بن مسعود عیّاشى سمرقندى، (از محدثان مشهور شیعه) یکی از آثاری است که روایات مهدوی را در خود جای داده است.
در این مقاله، نگارنده ابتدا به بررسی شخصیت این مفسر، پرداخته و سپس به دنبال پاسخ به این پرسش است که در کتاب تفسیر عیاشی موضوعات مهدوی بر اساس آیات قران دارای چه جایگاهی بوده و توجه مولف بر چه موضوعاتی تمرکز داشته است. نوشتار پیش رو، با روش توصیفی می­کوشد تنها تصویری روشن از روایات مهدوی محمد بن مسعود ارائه کند. یافته‌ها نشان می­دهند در این تفسیر ذیل چهل آیه، روایات متعددی در حوزه مهدویت نقل شده‌اند. در این روایات موضوعاتی چون مقام و نسب امام مهدی، یاران، ظهور، غلبه اسلام و رجعت دیده می­شوند که مورد نیاز فضای جامعه و به مطالبات فکری مسلمانان توجه داشته است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Mahdism in the book al-Tafsir known as Tafsir alʿAyyāshi

نویسنده [English]

  • Morteza ˈAbdī Chāri
Assistant Professor of Mahdavit Research Institute and Future Research Institute of Islamic Science and Culture
چکیده [English]

"Tafsir alʿAyyāshi", written by Muhammad bin Masʿūd Ayyāshi Samarqandi, one of the famous Muhaddithīn (the narrators of Hadiths) is one of the works that contains some Mahdavi narraitions.
In this article, the author first examines the personality of this commentator and then seeks to answer the question of what position he had in the book of interpretation of Mahdavi topics based on the verses of the Holy Qur'an and what topics the author focused on. The following article tries to present only a clear picture of Mahdavi Muhammad bin Masʿūd’s narrations with a descriptive method. The findings show that in this commentary book, under the forty verses, several Hadiths have been narrated in the field of Mahdism. In these narrations, topics such as the position and lineage of Imam Mahdi, his companions, the Appearance, the dominance of Islam, and the partial resurrection (Rajˈat) can be seen, which have paid attention to the needs of the society and the intellectual demands of Muslims.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Mahdism
  • narrative interpretations
  • Tafsir alʿAyyāshi
  • Mahdavi Hadiths

مهدویت در تفسیر عیاشی

مرتضی عبدی چاری[1]

چکیده

«تفسیر عیاشی»، نوشته‌ محمد بن مسعود عیّاشى سمرقندى، (از محدثان مشهور شیعه) یکی از آثاری است که روایات مهدوی را در خود جای داده است.

در این مقاله، نگارنده ابتدا به بررسی شخصیت این مفسر، پرداخته و سپس به دنبال پاسخ به این پرسش است که در کتاب تفسیر عیاشی موضوعات مهدوی بر اساس آیات قران دارای چه جایگاهی بوده و توجه مولف بر چه موضوعاتی تمرکز داشته است. نوشتار پیش رو، با روش توصیفی می­کوشد تنها تصویری روشن از روایات مهدوی محمد بن مسعود ارائه کند. یافته‌ها نشان می­دهند در این تفسیر ذیل چهل آیه، روایات متعددی در حوزه مهدویت نقل شده‌اند. در این روایات موضوعاتی چون مقام و نسب امام مهدی، یاران، ظهور، غلبه اسلام و رجعت دیده می­شوند که مورد نیاز فضای جامعه و به مطالبات فکری مسلمانان توجه داشته است.

واژگان کلیدی: مهدویت، تفاسیر روایی، تفسیر عیاشی، روایات مهدوی.

 

 

مقدمه

 در کتاب‌های حدیثی، روایات فراوانی مرتبط با موضوع مهدویت ثبت شده‌اند که در طول دوران، با رویکردهای‌ متفاوتی‌ مورد بررسی قرارگرفته‌اند. گاهی موارد تنها با جمع آوری روایات، معجم نگاری‌هایی شکل گرفته‌اند، مانند معجم احادیث امام مهدی[2]. در برخی موارد، برای تحلیل مسائل تاریخی از روایات و گزارش‌های تاریخی مهدوی استفاده شده است؛ مانند موسوعه امام مهدی4 که در آن روایات متعددی برای سامان بخشیدن به مباحث تاریخی مورد استناد قرار گرفته‌اند.[3]

 اما امروزه در حوزه مهدویت، پژوهش‌های مسئله محور و جزئی‌تر ضرورت دو چندان دارند.  

 کتاب «تفسیر عیاشی»، نوشته‌ محمد بن مسعود عیّاشى سمرقندى، (از محدثان مشهور شیعه) یکی از آثاری است که روایات مهدوی را در خود جای داده است.

در مورد این محدث، مقالات گوناگونی به رشته تحریر در آمده‌اند. آیت الله استادی در مقاله‌ای با عنوان «تفسیر عیاشی و مولف آن»[4] به معرفی مولف و کتاب شناسی آن پرداخته است. مقاله‌ای دیگر با عنوان «تفسیر عیاشی و بازیابی اسانید روایات آن در شواهد التنزیل»، به این بحث اشاره دارد که سندهای روایات تفسیر عیاشی، از سوی یکی از ناسخان حذف شده است. از این رو برخی از تفسیرپژوهان بر این باورند که اسناد شمار بسیاری از روایات این تفسیر را در شواهد التنزیل حاکم حسکانی می‌توان یافت؛ اما این دیدگاه از دقت و قوت علمی لازم برخوردار نیست.[5].در مقاله ای دیگر با عنوان بررسی دلالی روایات تحریف نما در تفسیر عیاشی  به بررسی اعتبار روایات عیاشی پرداخته شده است.[6]

با این وصف، مقاله‌ای با رویکرد پردازش به روایات مهدوی یافت نشد. از این رو این نوشتار در صدد وصف روایات بر آمده است.

شخصیت شناسی

محمد بن مسعود بن محمد بن عیاشى سمرقندى کوفى، کنیه‏اش ابوالنضر و معروف به «عیاشى»، از اعیان علما و از اکابر فقهاى شیعه است. وی در علوم متعدد مانند فقه، ادب، حدیث و تفسیر تبحر فراوان داشته است.[7] 

عیاشى در آغاز با توجه به محیط نشو و نماى خود که حدود سمرقند و بخارا بوده و اکثر ساکنان آن دیار از فقه اهل سنت پیروى مى‏کردند،  پیرو مکتب فقهى اهل سنت بود؛ ولى در اثر مطالعه و ممارست در کتاب­هاى شیعه، توفیق نصیب او گردید و مکتب پر فیض فقه جعفرى را پذیرفت و تمامى تَرکه پدر را که بالغ بر سیصد هزار دینار بود در راه علم و نشر حدیث انفاق و خرج نمود.[8] 

 عیاشی در ادامه فعالیت‌های علمی خود از جایگاه خاص و برتری برخوردار گردید به گونه ای که  در منابع فهرست نگاری بالغ بر 100 اثر ذکر شده است از جمله : کتاب التفسیر، کتاب الصلاة، کتاب الطهارات، کتاب مختصر الصلاة، کتاب مختصر المحیض، کتاب الصوم ،کتاب مختصر الصوم، کتاب الجنائز، کتاب مختصر الجنائز، کتاب المناسک، کتاب مختصر المناسک، کتاب العالم و المتعلم، کتاب الدعوات، کتاب الزکاة، کتاب قسم الزکوات، کتاب زکاة الفطرة، کتاب الأشربة، کتاب حد الشارب،و...[9]

با اینکه تاکنون وفات عیّاشى مشخص نشده است،[10] زرکلى صاحب الاعلام وفات او را حدود (320 قمری مطابق 932 میلادی) اعلام مى‏ کند.[11]

معرفی تفسیر عیاشی

معروف ترین اثر وی  کتاب التفسیر است. در این که وى؛ کتاب تفسیرى داشته است، تردیدى نیست، زیرا نجاشى و شیخ طوسی و ابن ندیم هر سه از کتاب تفسیر داشتن وى خبر داده‏اند.[12]  شیخ طوسی و نجاشى براى تفسیر او سند ذکر کرده‏اند.[13] حاکم حسکانى از دانشمندان قرن پنجم در شواهد التنزیل[14] و طبرسى، در مجمع البیان[15] و ابن شهر آشوب در مناقب[16] از تفسیر او روایت نقل کرده‏اند و این تفسیر یکى از مصادر مصباح کفعمى به شمار آمده است.[17]

این تفسیر در دو جلد بوده که دانشمندان و علمای تفسیر از آن روایت می­کرده­اند؛ اما متأسفانه در قرن­های بعدی، قسمت دوم این کتاب ناپدید می‌شود و لذا  تنها تا آخر سوره کهف موجود است. نسخه موجود نیز، بدون اسناد راویان آن است؛ ظاهراً یکی از نسخه­برداران کتاب، برای سهولت و آسانی مطالعه و استنساخ، اسنادش را حذف کرده و زیانی جبران ناپذیر بر آن وارد ساخته است. [18]

علامه مجلسى;، فرموده است: دو نسخه قدیمى از این تفسیر را دیده‏ایم.[19] اما در این که این تفسیر موجود عینا همان تفسیرى است که عیاشی تألیف کرده و هیچ کم و زیاد و دخل و تصرفى در آن به‏وجود نیامده، جاى تأمل است. اوّلا معلوم نیست تفسیر موجود تمام تفسیرى باشد که وى تألیف کرده است. تفسیر موجود تا سوره کهف است، ولى در شواهد التنزیل روایاتى مربوط به آیه 4 قصص، 24 صافّات، 20 طور، 4 قلم، 8 دهر و 2 نبأ هم آمده است. با توجه به روایی بودن این تفسیر تمام مطالبی که آورده می­شود صرفا روایات است.

شخصیت رجالی

 نجاشى، او را ثقه، صدوق و یکى از بزرگان شیعه معرفى کرده است.[20] شیخ طوسى بر جلالت قدر و بصیر و مطلع بودن او به روایات و کثرت تألیفات و اعلم و افضل بودن او در زمان خود گواهى داده است.[21]  برخی نقل از ضعفا از جانب عیاشی متذکر شده اند[22]

مهدویت در تفسیر عیاشی

ایشان در حوزه مهدویت مطالب زیادی آورده است او ذیل 40 آیه قرآن به بسیاری از موضوعات مهدویت از کلام ائمه اطهار: پرداخته است اهم موضوعات عبارتند از:

  1. مقام امام مهدی

عیاشی ذیل آیه Gمَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی‏ کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌF. [23] با ذکر روایتی از  امام صادق7 اینگونه بیان فرمود: منظور از حبه، فاطمه و منظور از سبع سنابل هفت نفر از اولادش است[24] اولش امام حسین7 و آخرش قائم4 است.[25]

  1. نسب امام مهدی

نسب امام مهدی از جمله موضوعاتی است که در تفسیر عیاشی بدان اشاره شده است. وی با ذکر روایتی از سلیم بن قیس در ذیل آیه Gیا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاًF.[26] با اشاره به اینکه امام مهدی4 از نسل پیامبر اکرم6 و اولاد حسین7 است  به ظهور، عدالت گستری و بیعت کنندگان با ایشان بین رکن و مقام پرداخته است.[27]

  1. یاران حضرت مهدی 4

یاوران امام مهدی یکی دیگر از موضوعاتی است که در تفسیر عیاشی بدان اشاره شده است. در این خصوص به تعداد یاران و کیفیت جمع شدن آنان توجه شده است. وی تعداد یاران خاص امام مهدی و چگونگی آنها را در ذیل آیه Gفَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَF.[28] و آیه Gوَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَی‌ أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّیَقُولُنَّ مَا یَحْبِسُهُ أَلاَ یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاَِق بِهِم‌ مَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِوُونَ  * قالَ لَوْ أَنَّ لی‏ بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوی إِلى‏ رُکْنٍ شَدیدٍF.[29] و آیه Gأَ فَأَمِنَ الَّذینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَF.[30] بیان کرده است؛ نیز تعداد یاران عام حضرت در زمان خروج که کمتر از ده هزار نفر نیست، در ذیل آیهG کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَF.[31] اشاره کرده است.[32]

همچنین با استشهاد به روایتی از امام صادق در ذیل آیه Gوَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَF. [33] گفته است: «وقتی امام ظهور کند 27 مرد، که پانزده  نفر آن از قوم موسی7  است -آنها که به حق و عدل داوری می­کردند- و هفت نفر هم از اصحاب کهف است، به همراه یوشع وصی موسی7، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسی، ابادجانه انصاری و مالک اشتر خارج می­شوند».[34]

  1. ظهور

الف) اصل ظهور

ظهور از موضوعات دیگری است که در تفسیر عیاشی بدان پرداخته شده است. عیاشی ذیل  آیه Gلَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى‏ أَجَلٍ قَریبٍF[35]  «أجل قریب» را به ظهور تاویل برده است[36]؛  همچنین وی آیهGالْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناًF [37]  وآیه Gوَ یُریدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرینَ * لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَF.[38]را به روز ظهور امام مهدی تاویل کرده که روز ناامیدی کفار و بنی امیه است.[39] 

ب) نشانه‌های ظهور

نشانه‌های ظهور یکی دیگر از موضوعاتی است که در تفسیر عیاشی بدان پرداخته است. وی نشانه‌های ظهور امام مهدی را ذیل آیهG وَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ [40]F. با ذکر روایتی طولانی از امام جعفر صادق7 بیان کرده است. آن نشانه­ها عبارتند از : خروج سفیانی؛ خسف به بیداء؛ خسف در جزیره العرب؛ خسف در مشرق و مغرب؛ آوردن پرچم و پیراهن رسول گرامی اسلام6 . البته نظر عیاشی از آوردن این روایت ذیل آیه این بود که این آیه تأویلش جمع شدن یاران حضرت مهدی4 در زمان ابلاغ ظهور است که به مناسبت اشاره به وضعیت آن زمان، نشانه­ها، بیعت­کنندگان و سخنان حضرت پس از ظهور پرداخته است.[41]

خوف در زمان ظهور و گرسنگی قبل از ظهور از نشانه­های دیگر ظهور است که عیاشی در ذیل آیه Gوَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ[42]Fبیان کرده است.[43] علاوه بر آن وی آوردن پرچم رسول الله  در زمان ورود به نجف را مصداق آیه Gهَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ أَن یَأْتِیَهُمُ اللّهُ فِی ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلآئِکَةُ وَقُضِیَ الأَمْرُ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأمُورُF. معرفی کرده است؛[44] همچنین خروج سفیانی و خسف به بیدا را ذیل آیه  Gیَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَکُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَکَانَ أَمْرُ اللّهِ مَفْعُولاًF.[45] و آیه Gأَ فَأَمِنَ الَّذینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَF.[46] مطرح کرده است.

عیاشی در ذیل آیه Gهَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ أَن‌ تَأْتِیهُمُ الْمَلا´ئِکَةُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ یَوْمَ یَأْتِی‌ بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لاَ یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِن‌ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی‌ إِیمَانِهَا خَیْرًا قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَF.  [47] به برخی نشانه‌های ظهورمانند  طلوع شمس از مغرب، خروج دابه و دجال اشاره کرده  گفته است: بعضی مردم با دیدن این نشانه­ها بر عمل غیر ایمانی اصرار می­کنند سپس آیات و نشانه­ها می­آید که در آن صورت ایمان برای آنها فایده­ای ندارد. و در روایت دیگر اشاره دارد به اینکه زمانیکه خورشید از محل غروبش طلوع کند مردم در آن زمان همگی مؤمن می­شوند.[48]

ج) برخی وقایع بعد از ظهور

در تفسیر عیاشی درباره ظهور برخی وقایع در زمان ظهور نیز اشاره شده است ؛ مثلا کشته شدن ابلیس در زمان ظهور به دست امام مهدی را تاویل آیه  Gإِلى‏ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِF [49] معرفی کرده است.[50]

همچنین اولین بیعت­کننده با امام مهدی4 پس از ظهور، حضرت جبرئیل7  دانسته است [51]

انتقام از خون امام حسین یکی دیگر از وقایعی است که بعد از ظهور رخ خواهد داد. عیاشی با استناد به روایتی از امام صادق در ذیل آیهG وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی‌ حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن‌  قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ یُسْرِف‌ فِّی‌ الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًاF. [52] ثابت کرد که منظور از مظلوم در آیه امام حسین7 است و منظور از منصور در آیه حضرت مهدی4 است لذا منصور انتقام خون مظلوم را می­گیرد.[53]

عیاشی با ذکر روایتی در ذیل آیه Gوَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی‌ لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه‌ فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌF.[54]  از امام باقر7 به موضوعات زیادی در حوزه مهدویت اشاره کرده است موضوعاتی مانند: بشارت به ظهور؛ آینده بشریت؛ غیبت؛ سخنان حضرت بعد از ظهور؛ اصحاب امام و تعداد آنها؛ چگونگی جمع شدن و محل خروج یاران خاص امنیت جهانی؛ احیای قرآن؛ بیعت­کنندگان؛ اقامه سنن؛ امدادهای غیبی؛ خروج سفیانی؛ خسف به بیداء و غلبه کامل اسلام.[55]

  1. غلبه اسلام

عیاشی ذیل آیه «Gأَ فَغَیْرَ دینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ[56]F. با نقل روایاتی  به غلبه کامل اسلام تأویل بردند.[57] ایشان ذیل آیه Gوَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی‌ لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه‌ فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌF.[58] با ذکر تمثیلی از زبان امام صادق7 مطرح کرد. امام فرمود: «اسلام همانند تاریکی شب که در تمام منافذ دنیا نفوذ می­کند، سراسر گیتی را فرا خواهد گرفت».[59] ایشان در ذیل آیهGهُوَ الَّذِی‌ أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی‌ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی‌ الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَF.[60] علاوه بر مطالب بالا نکته­ای اضافه می­کند و آن اینکه این غلبه در زمان رجعت رخ خواهد داد.[61]

  1. رجعت

 رجعت از دیگر موضوعاتی است که در تفسیر عیاشی بدان اشاره شده است. عیاشی امکان رجعت را با کمک آیهGأَلَمْ تَرَ إِلَی‌ الَّذِینَ خَرَجُواْ مِن‌ دِیَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْیَاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی‌ النَّاسِ وَلَـکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَشْکُرُونَF.[62] اثبات کرده است. بر اساس این آیه ، وی زنده شدن افرادی را که از بیم مرگ از خانه هایشان خارج و خداوند [با دعای پیامبر زمان] زنده شدند و به زندگی عادی خود پرداختند دلیل بر امکان رجعت در زمان ظهور می‌داند.[63]

همچنین وی در ذیل آیهGوَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لاَ یَبْعَثُ اللّهُ مَن یَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ * لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذی یَخْتَلِفُونَ فیهِ وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبینَ *إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْ‏ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُF. [64] با ذکر دو روایت به  مسئله رجعت و رجعت­کنندگان اشاره دارد.[65]

او ظهور امام مهدی4 و حکومت­شان و رجعت امام حسین7 به همراه هفتاد نفر از یاران شهیدش پس از ظهور و همینطور رحلت امام مهدی4، غسل دادن و کفن کردن امام توسط امام حسین7 و محل دفن آن حضرت؛ همه و همه را  بر اساس روایتی در ذیلGوَقَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوّاً کَبِیراً * فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَاداً لَّنَا أُوْلِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْداً مَّفْعُولاً * ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراًF[66].  بیان کرده است[67]

 

 

نتیجه گیری

 تفسیر عیاشی که به وسیله محمد بن مسعود در دوران  غیبت صغرا به فرجام رسیده است در ذیل آیات متعدد قرآن به موضوع مهدویت توجه داشته است. و این نشان می‌دهد مهدویت از دغدغه مسلمانان و به تبع مخالفین آن حضزت بوده است. نکته جالب این در آوردن نوع روایات تفسیری معصومین : دیده می­شود از این­روی در این تفسیر که به موضوعات متنوعی از جمله مقام امام مهدی، غلبه اسلام، رجعت پرداخته است. بیشترین مباحث وی به آموزه  ظهور و مسائل پیرامونی آن اشاره دارد و این حاکی از نیاز جامعه آن رو به مسئله ظهور را نشان می‌دهد. البته این تفسیر تمامی مباحث  قرانی- حدیثی مهدویت مانند غیبت، انتظار، دوران ظهور  را در خود جای نداده است و از این جهت با تفاسیر دیگر شیعی تمایز دارد.

 

 

[1]. دکترای تخصصی علوم قرآن و حدیث پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم،  m.abdichari@isca.ac.ir

[2]. علی کورانی و همکاران ، معجم الأحادیث الإمام المهدی‏. 

[3]. صدر، سید محمد، تاریخ الغیبه صغری.

[4]. تفسیر عیاشی و مؤلف آن ؛  استادی، رضا ؛ کیهان اندیشه » خرداد و تیر 1370 - شماره 36 (‎12 صفحه - از 4 تا 15 ).

[5]. طباطبایی، سید کاظم ؛ رضی، طاهره ؛ مقالات و بررسی ها بهار 1385 - شماره 90 رتبه علمی-پژوهشی (وزارت علوم/ISC (‎20 صفحه - از 129 تا 148 ).

[6]. حدادیان، عبدالرضا ؛ مؤدب، سید رضا ؛حدیث پژوهی پاییز و زمستان 1391 - شماره 8 رتبه علمی-پژوهشی (وزارت علوم/ISC (‎26 صفحه - از 141 تا 166

[7]. نجاشی، احمد بن علی،  الرجال، ص 350؛ طوسی، محمدبن الحسن، فهرست، ص 396.

[8]. همان.

[9]. طوسی، محمدبن الحسن، فهرست، 399-400

[10]. بابایی در کتاب مکاتب تفسیری می­نویسد: تاریخ تولد و وفات او معلوم نشده است، ولى او را از مشایخ کشّى،- که در نیمه دوم سده چهارم مى‏زیسته- و از- طبقه کلینى، معرفى کرده‏اند (به الذریعة، ج4، ص295؛ تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص332 بنگرید) و همینطور به کتاب  کشّى، در رجال خود فراوان از او روایت کرده است.(اختیار معرفة الرجال معروف به رجال کشى، ج1، ص 10، 13، 20، 34، 56، 69، 75 و 122 حدیث‏هاى 5، 6، 9، 14، 28، 40، 47 و 55 بنگرید). بابایی، علی اکبر، مکاتب تفسیری، ج1، ص329.

[11]. زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج7، ص95.

[12]. نجاشی، احمد بن علی بن احمد، رجال النجاشی، ص248؛ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، الفهرست، ص212 رقم 604 ؛ ابن ندیم، محمدبن اسحاق، الفهرست لابن ندیم، ص241.

[13]. طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، الفهرست، ص215، رجال النجاشى، ص250.

[14]. حـسکانی‌، حـاکم‌، شواهد‌ التنزیل لقواعد التفضیل فی آیات النازلة فی اهل‌ البیت :‌، ج1، ص223، ح231، ص351 و ح 364، ص356 و ح 368 و ص558، ح595 و ج2، ص160، ح785 و ص270، ح904و905 و ص358، ح1004 و ص403، ح1054 و ص417، ح1047. در این موارد از تفسیر و کتاب وى نقل کرده و در موارد دیگرى مانند: ج1، ص47، ح41، ص134 و ح144و 145 و ص173، ح185 و ص178، ح190 و ص183، ح196 و ص187، ح200 و ص191، ح203 و ص268، ح263 و ص422، ح450و451و ج2، ص430، ح1090 بدون واسطه از خود عیاشى، رحمة الله علیه، نقل کرده که با توجه به فاصله زمانى بین حاکم حسکانى و عیاشى، ظاهر این است که در آن موارد نیز از تفسیر او نقل کرده است.

[15]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص17، 18، 31، 82 و 128 و ج2، ص274 و276. (در فضل سوره فاتحه و در آخر سوره فاتحه قبل از «النظم» و ذیل آیه 63 بقره و آیات 184 و 185 آل عمران).

[16]. مازندرانی، ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابى طالب:، ج2، ص342 و ج3، ص23 و104 و ج4، ص180.

[17]. کفعمى، ابراهیم بن على؛ مصباح الکفعمى او جنّة الامان الواقیة و جنّة الایمان الباقیة، ص773.

[18]. ایازی، محمد علی،  شناخت نامه تفاسیر، ص99.

[19]. مجلسی، محمد باقر ، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار:، ج1، ص28.

[20]. نجاشی، ابوالحسین احمد بن علی بن احمد، رجال النجاشی، ص247.

[21]. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، الفهرست، ص212، رقم 604، طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، رجال طوسی، ص497.

[22] نجاشی، رجال، ص 350و طوسی، فهرست، ص 396.

[23] . مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق مى‏کنند به مانند دانه‏اى است که از آن هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد، و خداوند از این مقدار نیز براى هر که خواهد بیفزاید، و خدا را رحمت بى‏منتهاست و (به همه چیز) داناست( بقره ، آیه 261)

[24] . حر عاملی در کتاب اثبات الهداه منظور امام از سبعه دو احتمال وجود دارد یکی اینکه ایشان به طور کلی فرمود هفت نفر از دوازده تا و احتمال دیگر اینکه چون متکلم امام صادق7 بود به هفت نفر بعد خودش اشاره کردند.

[25]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج1، ص147.

[26]. اى اهل ایمان، فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) که از خود شما هستند اطاعت کنید، پس اگر در چیزى کار به نزاع کشد آن را به حکم خدا و رسول بازگردانید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. این کار براى شما بهتر و خوش‏عاقبت‏تر خواهد بود (نساء: 59).

[27]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج1، ص254.

[28]. پس هنگامى که طالوت لشکر کشید، سپاه خود را گفت: خدا شما را به نهر آبى آزمایش کند، هر که از آن بیاشامد از من و هم آیین من نیست، و هر که هیچ نیاشامد یا کفى بیش برنگیرد از من و هم آیین من خواهد بود. پس همه سپاهش آشامیدند به جز عده قلیلى از آنها. و چون طالوت و سپاه مؤمنش از نهر گذشتند (و مواجه با دشمن شدند لشکر بیمناک گشته) گفتند: ما را تاب مقاومت جالوت و سپاه او نخواهد بود. آنان که به لقاء رحمت خدا و ثواب آخرت معتقد بودند (ثابت قدم مانده) گفتند: چه بسیار شده که گروهى اندک به یارى خدا بر سپاهى بسیار غالب آمده، و خدا با صابران است. (بقره : 249).

[29]. و اگر ما عذاب را از آن منکران معاد تا وقت معین (هنگام مرگ) به تعویق اندازیم آنها گویند: چه موجب تأخیر عذاب شده؟ آگه باشند که چون هنگام عذاب برسد هرگز از آنان بازگردانده نشود و آنچه بدان تمسخر مى‏کردند سخت آنان را فرا گیرد.

[30]. آنان که بر کردار زشت خود مکرها مى‏اندیشند آیا از این بلا ایمنند که خدا ناگاه همه را به زمین فرو برد یا از جایى که پى نبرند عذابى به آنان رسد (نحل: 45).

[31]. پس هنگامى که طالوت لشکر کشید، سپاه خود را گفت: خدا شما را به نهر آبى آزمایش کند، هر که از آن بیاشامد از من و هم آیین من نیست، و هر که هیچ نیاشامد یا کفى بیش برنگیرد از من و هم آیین من خواهد بود. پس همه سپاهش آشامیدند به جز عده قلیلى از آنها. و چون طالوت و سپاه مؤمنش از نهر گذشتند (و مواجه با دشمن شدند لشکر بیمناک گشته) گفتند: ما را تاب مقاومت جالوت و سپاه او نخواهد بود. آنان که به لقاء رحمت خدا و ثواب آخرت معتقد بودند (ثابت قدم مانده) گفتند: چه بسیار شده که گروهى اندک به یارى خدا بر سپاهى بسیار غالب آمده، و خدا با صابران است. (بقره : 249).

[32]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج1، ص134 و140-141 و 157 و 261.

[33]. و جماعتى از قوم موسى هستند که به دین حق هدایت کنند و به آن دین حکم و دادگرى نمایند. ( اعراف: 159)

[34]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج2، ص32.     

[35]. نساء: 77؛ ابراهیم ، 44.

[36]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج1، ص258 و ج2، ص235.

[37]. امروز کافران از این که به دین شما دستبرد زنند و اختلالى رسانند طمع بریدند، پس شما از آنها بیمناک نگشته و از من بترسید. امروز (به عقیده امامیه و برخى اهل سنّت روز غدیر خم و خلافت على است) دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم (مائده :3).

[38]. خدا مى‏خواست که حق را با سخنان خود (که وعده پیروزى حق را داده است) ثابت گرداند و از بیخ و بن ریشه کافران را برکند. تا حق را محقق و پایدار کند و باطل را محو و نابود سازد هر چند بدکاران را خوش نیاید. ( انفال: 7-8 )

[39]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج1، ص292 و ج2، ص50.

[40]. هر کسى را راهى است به سوى حق که بدان راه یابد (یا قبله‏اى است که به آن روى آورد) پس بشتابید به خیرات که هر کجا باشید همه شما را خداوند (به عرصه محشر) خواهد آورد و محققا خدا بر همه چیز تواناست. (بقره: 148)

[41]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج1، ص64-67.

  1. بقره: 155

[43]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج1، ص68.

[44]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج1، ص102.

[45]. اى کسانى که به شما کتاب آسمانى داده شد، به قرآنى که فرستادیم که مصدّق تورات و انجیل شماست ایمان آورید پیش از آنکه بر چهره‏هایى (از اثر ضلالت) خط خذلان کشیم و آنها را واژگون کنیم یا مانند اصحاب سَبت بر آنها لعنت و عذاب فرستیم، و (بترسید که) قضاى خدا واقع‏شدنى است. (نساء: 47 ).

[46]. آنان که بر کردار زشت خود مکرها مى‏اندیشند آیا از این بلا ایمنند که خدا ناگاه همه را به زمین فرو برد یا از جایى که پى نبرند عذابى به آنان رسد؟ ( نحل: 45)

[47]. آیا (منکران) انتظارى دارند جز آنکه فرشتگان (قهر) بر آنها درآیند و یا (امر) خدا (و یا قضاى الهى) بر آنان فرا رسد (و همه هلاک شوند) یا برخى دلایل و آیات خدا آشکار شود؟ روزى که بعضى آیات (قهر) خداى تو بر آنها برسد آن روز هیچ کس را ایمانش نفع نبخشد اگر قبل از آن ایمان نیاورده و یا در ایمان خود کسب خیر و سعادت نکرده باشد. بگو: شما در انتظار (نتیجه اعمال زشت خود) باشید ما هم در انتظار هستیم.(انعام: 158).

[48]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج1، ص284-285.

[49]. حجر: 38.            

[50]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج2، ص242.

[51]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج2، ص254.

[52]. و هرگز نفس محترمى که خدا قتلش را حرام کرده مکشید مگر آنکه به حکم حق مستحق قتل شود، و کسى که خونش به مظلومى و ناحق ریخته شود ما به ولىّ او حکومت و تسلط (بر قاتل) دادیم پس (در مقام انتقام) آن ولى در قتل و خونریزى اسراف نکند که او از جانب ما مؤید و منصور خواهد بود. ( اسرا ، آیه 33)

[53]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج2، ص291-292.

[54]. و (اى مؤمنان) با کافران بجنگید تا دیگر فتنه و فسادى نماند و آیین همه دین خدا گردد، و چنانچه دست (از کفر) کشیدند خدا به اعمالشان بیناست. ( انفال ، آیه 39 )

[55]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج2، ص56-61.

2[56]. آیا کافران، دینى غیر دین خدا را مى‏طلبند؟ و حال آنکه هر که در آسمانها و زمین است خواه ناخواه مطیع امر خداست و همه به سوى او رجوع خواهند کرد. (آل عمران: 83)

[57]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج1، ص183.

[58]. و (اى مؤمنان) با کافران بجنگید تا دیگر فتنه و فسادى نماند و آیین همه دین خدا گردد، و چنانچه دست (از کفر) کشیدند خدا به اعمالشان بیناست. (انفال: 39 )

[59]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج2، ص56-61.

[60]. اوست خدایى که رسولش (محمّد مصطفى صلّى اللَّه علیه و آله) را به هدایت خلق و ابلاغ دین حق فرستاد تا آن را هر چند مشرکان خوش ندارند بر همه ادیان عالم غالب گرداند.(صف: 9؛ توبه : 33).

[61]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج2، ص87.

[62]. آیا ندیدید آنهایى را که از ترس مرگ از دیار خود بیرون رفتند که هزارها تن بودند، خدا فرمود که تمام بمیرید (همه مردند) سپس آنها را زنده کرد، زیرا خدا را در حق بندگان فضل و کرم بسیار است، و لیکن بیشتر مردم سپاسگزار نیستند. (بقره؛ 243)

[63]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج1، ص130.

[64]. و کافران با مبالغه و تأکید کامل به خدا قسم یاد مى‏کنند که هرگز کسى که مرد خدا او را زنده نخواهد کرد (و قیامتى وجود نخواهد داشت) چرا، البته قیامت وعده حتمى خداست و لیکن اکثر مردم از آن آگاه نیستند. (38) تا (در آن روز محشر) آنچه را که در آن اختلاف مى‏کنند آشکار و مبین گرداند و تا کافران کاملا به دروغ و اندیشه غلط خود آگاه شوند. (39) ما به امر نافذ خود هر چه را اراده کنیم همین که گوییم موجود باش، همان لحظه موجود خواهد شد. (40)

[65] . عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج2، ص 259-260.

[66]. و در کتاب (تورات، یا در لوح محفوظ و کتاب تکوین الهى) خبر دادیم و چنین مقدر کردیم که شما بنى اسرائیل دو بار حتما در زمین فساد و خونریزى مى‏کنید و تسلط و سرکشى سخت ظالمانه مى‏یابید پس چون وقت انتقام اول فرا رسد بندگان سخت جنگجو و نیرومند خود را (چون بخت النصر) بر شما برانگیزیم تا آنجا که در درون خانه‏هاى شما نیز جستجو کنند. و این وعده (انتقام خدا) حتمى است. آن گاه شما را به روى آنها برگردانیم و بر آنها غلبه دهیم و به مال و فرزندان مدد بخشیم و عدّه (جنگجویان) شما را بیشتر (از دشمن) گردانیم. ( اسرا،4-6 )

[67]. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج2، ص 259-260.

  1.  

     

    منابع

    قرآن کریم

    1. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمه و تحقیق: محمد رضا تجدد، (انتشارات امیرکبیر، تهران، 1366ش.
    2. استادی، رضا ؛ تفسیر عیاشی و مؤلف آن ؛ کیهان اندیشه، خرداد و تیر 1370 - شماره 36 (‎12 صفحه - از 4 تا 15 ).
    3. ایازی، محمد علی، شناخت­نامه تفاسیر، کتاب مبین، رشت ـ ایران، چاپ اول، 1378ش.
    4. بابایى، على اکبر، مکاتب تفسیرى، سمت/پژوهشکده حوزه و دانشگاه- تهران، چاپ: اوّل، 1381/1386.
    5. حدادیان، عبدالرضا ؛ مؤدب، سید رضا ؛ بررسی دلالی روایات تحریف نما در تفسیر عیاشی ، حدیث پژوهی پاییز و زمستان 1391 - شماره 8 رتبه علمی-پژوهشی از 141 تا 166
    6. حـسکانی‌، حـاکم‌، شواهد‌ التنزیل لقواعد التفضیل فی آیات النازلة فی اهل‌ البیت :‌، تحقیق: شیخ محمد باقر مـحمودی، مـجمع احیاء فرهنگ اسلامی وابسته به وزارت فرهنگ و ارشـاد اسـلامی‌، چاپ اول، 1411‌ق.
    7. زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت: دارالعلم للملایین،1420ق.
    8. صدر، محمد، تاریخ عصر غیبت، دار التعارف للمطبوعات‏، بیروت( لبنان)، 1412 ه. ق‏
    9. طباطبایی، سید کاظم ؛ رضی، طاهره ؛ تفسیر عیاشی و بازیابی اسانید روایات آن در شواهد التنزیل، مقالات و بررسی ها بهار 1385 - شماره 90 - از 129 تا 148 ).
    10. طَبرِسى، ابو منصور احمد بن على بن ابى طالب، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.
    11. طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن معروف به شیخ­الطائفه، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماءالمصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم، ۱۴۲۰ق.
    12. عاملى، محمد بن حسن حر، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، 5جلد، اعلمى ـ بیروت، چاپ: اول، 1425ق.
    13. عیاشی، محمد بن مسعود سمرقندی ، کتاب التفسیر، تهران: اعلمی، 1417ق.
    14. کورانی، علی و همکاران، معجم الأحادیث الإمام المهدی7، تحقیق موسسه معارف اسلامى‏، ناشر: مسجد مقدس جمکران‏ قم( ایران)،  1428 ه. ق‏.
    15. کفعمى، ابراهیم بن على؛ مصباح الکفعمى او جنّة الامان الواقیة و جنّة الایمان الباقیة، منشورات الرضی زاهدی، بی تا.
    16. مازندرانی، ابن شهر آشوب، ابن ابی نصر بن أبی حبیش السروی ، مناقب آل أبی طالب7، تصحیح و شرح و مقابلة: لجنة من أساتذة النجف الأشرف، الحیدریة - النجف الأشرف، المکتبة الحیدریة - النجف الأشرف، 1376- 1956م.
    17. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار:، 110 جلد، مؤسسة الوفاء بیروت، ‏- لبنان، 1404 ق‏.
    18. نجاشی، ابوالحسین احمد بن علی بن احمد، رجال النجاشی، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة، مؤسسة النشر الإسلامی، قم، چاپ شش، 1365ش.